بررسی تطبیقی سبک‌شناسی نقاشی و معماری هنرهای معاصر ایران و غرب

آدرس کوتاه این صفحه : https://hiramooz.com/?p=33

چکیده: هنر ایرانی بازتاب دهنده روحیه و تمایلات ایرانیان بدون توجه به مکان و زمان است. نکته دیگر تنوع آثار هنری است که نشان می دهد ایرانیان باستان در مناطق مختلف مهارت بالایی داشته اند. معماری و نقاشی ایرانی در طول تاریخ همواره در کنار یکدیگر و تاثیرگذار بوده اند و این پیوند تا امروز در هنر معاصر ایران پابرجاست. مقاله حاضر پژوهشی در خصوص ویژگی ها و مفاهیم سبک های معماری و نقاشی در هنر معاصر ایران و مقایسه تطبیقی ​​این دو هنر با محوریت مفهوم معماری و نقاشی است. سبک‌ها و گرایش‌های معماری معاصر به دوران حکومت پهلوی اول و پس از آن برمی‌گردد. هدف کلی پژوهش، به کارگیری سبک های نقاشی و معماری در هنر ایرانی برای دستیابی به مفهوم گرایی یکسان این دو هنر است. بدین منظور سه مقوله اصلی بررسی شده است: بخش اول معماری معاصر ایران، بخش دوم نقاشی معاصر ایران و بخش سوم مقایسه تطبیقی ​​سبک‌های معماری و نقاشی معاصر ایران است. پژوهش حاضر از نوع تحلیلی و تطبیقی ​​بوده و روش تحقیق مبتنی بر کاربرد سبک ها و استدلال منطقی است. مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و نظریات صاحب نظران نیز مبنای این مقاله است.

مقدمه:

رابطه هنر نقاشی و هنر معماری به معنای ایجاد تعادل هنری بین دو بعد اصلی معماری است که با درگیر کردن معانی و مفاهیم نقاشی حاصل می شود. این تعادل ممکن است بسته به مکان و زمان تغییر کند، بسته به اینکه مردم چگونه هنر را درک می کنند. معماری هنری متاثر از نقاشی است و این اثر علاوه بر بعد نمادین، در بهبود بعد کاربردی نیز کمک کننده خواهد بود. هنر معاصر ایران همواره فراز و نشیب هایی را پشت سر گذاشته است. گاه متأثر از گذشته خود بوده و گاه برگرفته از هنر غرب و گاه تلفیقی از هر دو. این درگیری تا به امروز ادامه داشته است. در این میان هنرهای مختلف همواره تحت تأثیر شرایط سیاسی و فرهنگی زمانه خود، روندی یکسان و گاه مشابه را در یک جامعه طی می کنند. سبک های هنری اغلب متاثر از حکومت ها و جنبش های مردمی در سراسر جهان است و در هنر معاصر ایران، نقاشی و معماری برگرفته از شرایط جامعه و حکومت و البته هنر جهان بوده است. تقسیم بندی معماری دروس در پژوهش حاضر عمدتاً با توجه به مقاطع مهم سیاسی و تاریخی انجام شده است. دلیل این امر این است که منابع مالی و تصمیمات سیاسی و اقتصادی در کشور ما اغلب در اختیار دولت ها بوده است. مسائل فرهنگی و تاریخی در ادوار مختلف سیاسی توسط متولیان امر متفاوت بوده است که در ایده و بینش طراحی معماری نیز مؤثر بوده است [1، 2]. این دو هنر ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. به طور کلی گذر از دوره قاجار و ورود به رژیم پهلوی و سفر به غرب منجر به آغاز عصر جدیدی و سبک های گوناگون در عرصه هنر و البته نقاشی و معماری شده است. در این پژوهش، دوران حکومت رضاشاه تا امروز را هنر معاصر می‌دانیم و سبک‌های معماری و نقاشی ایران را که در این دوره دارای شباهت‌ها و روابطی هستند، بررسی می‌کنیم.

هنرهای نقاشی و معماری هنرهای فضا هستند. به همین دلیل لازم است رویکرد این هنرها در قرن بیستم یا هر دوره دیگری با تحلیلی دقیق از رویکرد هنرمند به سازمان فضایی همراه باشد. معماری اغلب به عنوان هنر محصور کردن فضا تعریف می‌شود، تعریفی که اهمیت اولیه را به فضای داخلی می‌دهد، علی‌رغم این واقعیت که بسیاری از سبک‌های معماری در طول تاریخ عمدتاً بر نمای بیرونی یا سازماندهی بیرون متمرکز شده‌اند. برای بیننده، تشخیص عنصر فضا در نقاشی ممکن است دشوارتر از شناخت آن در معماری باشد [1]. از سوی دیگر، آغاز حرکت های سنت شکنی در نقاشی معاصر ایران را می توان با فعالیت های هنری کمال الملک بررسی کرد [2].

از آنجایی که تاثیر نقاشی و معماری در دوران معاصر و در قرن بیست و یکم بر زندگی بشر بسیار واضح است و کمتر پژوهشی در زمینه شناخت این دو هنر در کنار هم انجام شده است، شناخت و تطبیق سبک های این دو هنر برای دستیابی به درک متقابل نقاشی و معماری در هنر معاصر ایران بسیار مهم است.

مواد و روش ها

معماری معاصر ایران

مفهوم گرایی معماری معاصر

در واقع هنری که بتواند تمام جنبه های مدرنیسم را جذب کند، هنر معاصر نامیده می شود. ماهیت این هنر مدرن بودن با تمام ویژگی هایش است. در واقع «زمان» و «مکان» دو عنصر تعیین کننده در این هنر هستند. بنابراین، بسیار واضح است که هر تولید هنری که امروزه خلق می‌شود، لزوماً هنر معاصر نیست، بلکه به هنر معاصری اشاره دارد که امروز را با تمام پیچیدگی‌های پیرامون ما در هر مکانی منعکس می‌کند [2، 3].

تاریخ معاصر ایران و به تبع آن معماری معاصر ایران را می توان از زمان های مختلف آغاز کرد. شکل گیری دوره قاجار که مصادف با مدرنیته اروپایی است. شکل گیری نهضت روشنفکری ایران که به شکل گیری انقلاب مشروطه انجامید، تلاشی برای نوسازی تشکیلاتی و اداری که با روی کار آمدن وزرای شایسته ای چون امیرکبیر، قائم مقام و سپهسالار و امثال آن آغاز شد، هر کدام می توانند نشان دهند. شکل جامعه معاصر ایران اما اگر بخواهیم شروعی را برای معماری معاصر ایران در نظر بگیریم، به نظر می رسد شکل گیری نسل اول معماران معاصر ایرانی می تواند شروع خوبی باشد. از آنجا که دغدغه اصلی نسل اول معماران معاصر ایران، گرایش به معماری مدرنیستی اروپایی و ترویج آن در ایران در دوره پهلوی بود، بنابراین نوسازی معماری ایرانی ریشه در آثار و اندیشه های این معماران دارد [1].

از سوی دیگر پیشرفت در زمینه ساخت و ساز بتن و ایجاد ماده ای منعطف به نام بتن مسلح در قرن بیستم در اروپا و آمریکا، حرکت معماران پهلوی به غرب و نفوذ معماران غربی، استفاده از مصالح جدید. اصول ساختمان سازی و ورود این فناوری به ایران و ساخت بناهای مدرن، همگی خبر از دنیایی جدید و مدرن و آغاز معماری معاصر در ایران داد.

هرچه جلوتر می رویم، نقش فضاهای دانشگاهی و هنرستان ها مانند هنرستان هنرهای زیبای تهران و همچنین تأثیر مکاتب غربی در پرورش ایده های جدید هنری و معماری بیشتر می شود. البته معماری معاصر که روزهای خوبی را پشت سر گذاشته روزهای سیاهی را نیز تجربه کرده است. معماری که در قالب سبک های تقلید کورکورانه از غرب بدون ایرانی سازی و انطباق با هنر و معماری ایرانی ساخته شده و روح معماری را در هنر معاصر مخدوش می کند.

سبک های معماری معاصر ایران

در ادامه به شناسایی سبک های معماری معاصر ایرانی می پردازیم. در زیر سعی شده است مجموعه سبک های دوران معاصر از دوره رضاشاه تا انقلاب ایران بررسی شود. سبک های یاد شده برگرفته از کتاب «معماری معاصر ایران» نوشته بنی مسعود [5] و مقاله «تبیین و تدوین گرایش های معماری معاصر ایران پس از انقلاب اسلامی» تالیف حسینی [6] و ترکیبی از این گرایش ها است. با هم و البته چند تغییر جزئی. بنابراین سبک های معماری معاصر را به دسته های زیر تقسیم می کنیم: 1- معماری شبه مدرنیستی ایرانی. 2- معماری بومی; 3- معماری استعاری; 4- معماری نئو مدرنیسم; 5- معماری برگرفته از تاریخ; 6- معماری فناورانه; 7- معماری عامه پسند.

معماری شبه مدرنیستی ایرانی

اوج معماری مدرن بین جنگ های جهانی اول و دوم در دهه های هفتم و دوم در اروپا و ایالات متحده بود [2]. معماری مدرن شکل گرفته در ایران موسوم به «شبه مدرنیسم ایرانی» حاصل بازتاب مستقیم تحولات معماری مدرن اروپا از کانال و فیلتر نسل اول معماری معاصر ایران بود. معماران نسل اول همگی در اروپا تحصیل کردند و از نزدیک با جریانات و گرایش های معماری آن دوره آشنا شدند و سعی کردند اهداف و مفاهیم معماری مدرن را در دوره رضاشاه ایران پیاده کنند. از این معماران می توان به اسامی قلیچ بغلیان، کریم طاهرزاده بهزاد، وارطان ​​هوانسیان، گابریل گورکیان، محسن فروغی، پل آبکار، علی اکبر صادق و کیقباد ظفر بختیار اشاره کرد.

در اینجا لازم به ذکر است که معماری در دوره مدرنیسم اولیه اروپایی ارتباط تنگاتنگی با بتن آرمه، مصالح ساختمانی جدید آن دوران داشت. ماده‌ای که بدون آن عناصر معماری ضد هیبریدی مانند حجم‌های فضایی همپوشانی، سطوح دیوار آزاد و برآمدگی‌های پررنگ نمی‌توانند پدیدار شوند. از سوی دیگر، تأثیر مکاتب معماری اروپایی و غربی مانند مکتب باهاوس آلمان یا مدرسه هنرهای زیبای فرانسه در تأثیرگذاری بر معماران ایرانی غرب بی تأثیر نبوده است. محسن فروغی و وارطان ​​هوانسیان از معماران برجسته ای بودند که در همان مدارس در اروپا تحصیل کردند. حال و هوای آثار لوکوربوزیه و آگوست پره و آدولف لوس در آثار هوانسیان به خوبی دیده می شود. پنجره های افقی به سبک لوکوربوزیه و عدم تقارن و خلوص فرم از جمله آنهاست. آثار آنها به خوبی نشان دهنده سبک شبه مدرنیسم است.

لوکوربوزیه نه یک ایدئولوژیست بود و نه یک زیبایی شناس صرف. از نظر او ایده ها محرک اشکال هستند. فرم ها و ایده ها، برای درک شیمی ذاتی آثار او، باید خود را در محدوده زمانی بین این دو طبیعت قرار دهیم [7، 8].

یکی از ویژگی های این سبک این بود که صرف نظر از اینکه نیازهای اساسی یک پروژه معماری چقدر پیچیده بود، مینیمالیسم جلوه ای رسمی از معماری مدرن بود. فضاهای خالی و تمیز و فرم های کاملا هندسی، ترکیبی از فرم های ساده و مجموعه ای از حجم های هندسی ساده. خود پلان ساختمان ها حکایت از این داشت که اگر بنا به صورت دو بعدی زیبا نبود، قطعا نمی توانست تاثیر خوشایندی در قالب سه بعدی داشته باشد. پلان ها عموما نامتقارن بودند. اما آنها نوعی تعادل موندریان را حفظ کردند. ساختار شبکه‌ای مدرنیستی نیز در طرح‌ها ترجیح داده می‌شد: نوعی آرایش شبه گرافیکی که می‌توان آن را با افزودن عناصر گسترش داد یا با کاهش بلوک‌ها فشرده کرد و با تأکید بر ماهیت هندسی، نقش مهمی در جهانی‌شدن آن داشت [5].

معماری محلی

معماران این سبک که از آنها به عنوان پیشگامان نسل دوم یاد می شود را می توان در قلمرو یک مثلث فرهنگی بیان کرد. تأثیر فرهنگ و تمدن غرب، میراث تاریخی ایران (با نقش برجسته در معماری پیش از اسلام) و ظهور معماران از بطن آن دو. اهميت عامل اول در اين است كه توانمندي هاي فلسفي، علمي، اقتصادي و نظامي غرب تاثير قطعي بر شيوه زندگي و انديشه در ايران داشته است. عامل دوم از آن جهت حائز اهمیت است که منبع اصلی هویت فرهنگی و فکری ایرانیان است. عامل سوم تعیین کننده است زیرا معماران به عنوان پدیدآورندگان و راویان فرهنگ نقشی حیاتی در میانجیگری فرهنگ غرب و میراث هنری ایران داشته اند. آنچه در این دوره تحت عنوان «معماری محلی» شکل گرفت چیزی جز معماری مدرن مثله شده با گرایش به بومی سازی نبود. بومی‌سازی و در نتیجه تاریخ‌گرایی برای این معماران معنایی گسترده و پویا داشت [5].

از معماران این دوره می توان از هوشنگ سیحون، فرمانفرمائیان، کامران دیبا، حسین امانت، نادر اردلان نام برد. اغلب این معماران برای مطالعه و دیدن معماری غربی به اروپا نیز سفر کردند، اما هرگز مدافع سرسخت معماری غربی نبودند و معماری ایرانی-اسلامی را با معماری مدرن غربی تلفیق کردند.

سیحون رهبر معماران و مورخان مدرن در سال 1389 در مقاله ای درباره معماری مدرن می نویسد: چند سال پیش زلزله ای در ایران رخ داد و خانه های زیادی از قزوین تا همدان ویران شد. دولت و نهادهای مختلف چندین خانه برای اسکان این آوارگان ساختند. خانه‌ها مدرن، آمریکایی-اروپایی و دارای تمام امکانات رفاهی بودند، اما ساکنان آن‌ها امکان‌پذیر نبود و اهالی روستا از زندگی در آنجا امتناع می‌کردند [9]. در واقع سیحون و معاصرانش به این فکر افتادند که معماری مدرن اروپایی را با معماری ایرانی تلفیق کنند تا به معماری بومی و قابل سکونت مطابق با فرهنگ ایرانی دست یابند.

معماری استعاری

این سبک، کار و ایده معمارانی است که در محیط های دانشگاهی خارج از ایران معماری خوانده اند. این معماران متفاوت از خلق و خوی پیشینیان خود فکر می کنند. اما این بدان معنا نیست که نمی توان ردپایی از اندیشه و فرهنگ ایرانی را در آثار این معماران یافت.

بلکه بیان و نگاه این معماران به فرهنگ ایرانی با بقیه هم نسلانشان متفاوت است. و عامل اصلی دوری از فضای فرهنگی و انجمن دانش آموختگان دانشگاه های تهران با نقش برجسته دانشگاه تهران به نظر می رسد. البته نباید فراموش کرد که تحولات تکنولوژی و رویکرد کامپیوتری در معماری و شکل گیری جنبش های معماری معاصر در غرب پس از سال 1960 را نمی توان در معماری معماران متاخر نسل دوم بی تاثیر دانست [5].

هادی میرمیران، بهرام شیردل، فیروز فیروز، ایرج کلانتری، علی اکبر صارمی، محمدرضا جودات داراب دیبا از مهمترین معماران این دوره هستند. بیشتر معماران این دوره نگاه اجمالی به تاریخ و معماری ایران و توجه بیشتر به معماری مدرن دارند و بیشتر آنها نگاهی استعاری و مبهم به موضوع دارند. در واقع نوعی معماری پست مدرن را دنبال می کردند.

همانطور که گفته شد، ورود کامپیوترها و وجود فناوری های مدرن در ساخت و ساز که امکان ایجاد هر فرم و فضای معماری را فراهم می کند در شکل گیری این روند بی تاثیر نبوده است. با نگاهی به آثار معماری میرمیران به عنوان معمار برجسته این سبک، می توان به حضور فرم های جدید و غیرعادی تا آن زمان و تا حدودی نگاهی به گذشته ایران پی برد.

معماری نئو مدرنیسم

دایره المعارف مک گراو-هیل نزدیک به بیست سبک را در جنبش مدرن برمی شمارد [10]. فعالیت های نسل سوم معماران ایرانی که عمدتاً جوان هستند را می توان در راستای شکل گیری جنبش نو مدرن و رویکرد عصر دوم رسانه در معماری غرب دانست. بنابراین ما نئو مدرنیته را به برخی از کارهای آنها نسبت می دهیم. زیرا به تحولات و جریانات پست مدرن می پردازد [5]. اصطلاح نئو مدرن برای اولین بار در سال 1982 به کار رفت و کاربرد اصلی آن در آن سال نامگذاری سبک معماری بود که پس از مدرنیسم به وجود آمد. معماران نئومدرن دغدغه معماران مدرن را ندارند و وظیفه اصلی آنها فراتر رفتن از اهداف و جهان بینی مدرن و رسیدن به شکل جدیدی است که ذاتاً با معماری مدرن متفاوت است. کار آنها نه به دنبال ارتباط با اهداف اجتماعی است و نه راه حلی برای مشکلی که معماران مدرن با آن درگیر بوده اند. بلکه دغدغه اصلی معماران نئومدرن معماری برای معماری است و روح معماری دغدغه اصلی این معماران است[2]. نقش پر رنگ رایانه و نرم افزارهای جانبی و ارتباطات رسانه ای آن به نسل سوم معماری ایرانی کمک کرد تا با جریان های معماری غربی همسو شود و از سلطه معماری مدرن بگریزد و به معماری نو مدرن دست یابد.

معماری برگرفته از تاریخ

معماران این گروه با ساخت همین معماری تاریخی سعی در احیاء و ترویج فرهنگ، ارزش و هویت اسلامی-ایرانی دارند. با این تفاوت که سازه ساختمان فلزی یا بتنی است، مصالح به کار رفته در ظاهر بنا، مصالح تاریخی مانند آجر، سیمان و کاشی می باشد [1]. این معماری در دوران پس از انقلاب اسلامی بیشتر رواج داشت و یکی از دلایل آن می‌توان به نگاه ایرانی ـ اسلامی در حکومت ایران پس از انقلاب اشاره کرد.

معماری تکنولوژیک

گرایش به معماری فناورانه به ویژه در دوران سازندگی در جمهوری اسلامی ایران با تاکید و حمایت دولت بر استفاده از فناوری در همه زمینه ها از جمله معماری رونق گرفت. در برخی از ساختمان‌ها، استفاده از فناوری به درونی‌ترین لایه‌های پروژه رفته و به خاستگاه اصلی این سبک معماری نزدیک‌تر است.

معماری محبوب

امکان بازتولید مکانیکی از یک سو منجر به تولید آثار هنری پست و از سوی دیگر به گسترش مصرف کنندگان آثار هنری، کاهش طعم و مزه آثار و در نتیجه ایجاد گرایشی در معماری می شود که می تواند جریان پوپولیستی نامیده می شود. گرایش پوپولیستی یک گرایش عاطفی و عاطفی است که هدف آن جلب رضایت مصرف کننده و مردم است. مهمترین ویژگی این روند بازارگرایی آن است [11]. این معماری پس از انقلاب اسلامی ایران بسیار رایج شده است و با نگاهی گذرا به اطراف می توان به راحتی این نوع معماری را در صنعت ساختمان سازی معاصر مشاهده کرد.

نقاشی معاصر ایران

مفهوم نقاشی معاصر

«معاصر» در هر فرهنگی و در هر سرزمینی متفاوت است و بسته به تفکرات مردم آن دیار می توان به هنر معاصر آن سرزمین پی برد. هنر معاصر و نقاشی مدرن در ایران با شروع دوره پهلوی در میان نقاشان آغاز شد و هر چه به انقلاب اسلامی نزدیکتر می‌شویم، در مقایسه با غرب، متنوع‌تر و چشمگیرتر می‌شود.

با نهضت مشروطیت و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی آن، فصل دیگری در تاریخ نگارگری ایران گشوده شد. موج مدرنیسم برخاسته از مشروطیت ادبیات را تکان داد. دگرگونی در نقاشی نیز اجتناب ناپذیر بود. شاید کمال الملک به عنوان آخرین نقاش برجسته دربار قاجار بیش از هر نقاش دیگری به مدرنیته می اندیشیده است. وی پس از یک سفر مطالعاتی اروپایی، مدرسه هنری صنایع مستضرفه را با نیت ارتقا و ترویج نقاشی ایرانی تأسیس کرد [19]. در واقع هنرستان صنایع مستظرفه به انطباق ناقص نظام آموزش هنر غربی پی برد. ادامه این روند را می توان به شکل های جدیدتری، سی سال بعد در هنرستان هنرهای زیبا و بیست سال بعد در فرهنگستان هنرهای تزئینی مشاهده کرد. ایده مدرنیته که از غرب به ایران آمد، نه در کل جامعه به رسمیت شناخته شد و نه پذیرفته شد. از این رو، تاریخ ایران پس از مشروطیت در همه عرصه ها سرشار از تضاد آشکار و پنهان سنت و مدرنیته بوده است. سیر تحول نقاشی به سختی تحت تأثیر فرآیند مدرنیزاسیون دوران پهلوی قرار گرفت. در واقع سیاست متناقض تبعیت از غرب و بازگشت به افتخارات گذشته ایران، مانع از حرکت طبیعی و متناسب با شرایط درونی جامعه، نقاشی این دوره شد [1].

نقاشی معاصر ایران نیز مانند معماری معاصر درگیر کشمکش غرب و مدرنیته و سنت و گذشته نگری بوده است. در همین حال، فناوری مواد آلی شروع جدیدی برای صنعت رنگ بود. آغاز این دوره را می توان در اواسط قرن نوزدهم دانست. امروزه با توجه به پیشرفت علم شیمی، دنیای رنگ ها و تنوع آنها بسیار گسترده شده است [13]. در واقع ورود رنگ های صنعتی به نقاشان کمک کرد تا طرح های مدرن را در هنر معاصر ارائه دهند. همچنین وجود الگوهای نقاشی فراوان و تصاویر کامپیوتری و استفاده از نرم افزارهای مختلف برای رسیدن به طرح مطلوب در شکل گیری نقاشی معاصر بی تاثیر نبوده است.

سبک های نقاشی معماری معاصر

در ادامه به بررسی سبک های نقاشی معاصر ایران می پردازیم. رویین پاکباز در کتاب نقاشی ایرانی از گذشته تا امروز در نقاشی معاصر ایران چهار جریان موازی را نام می برد و با افزودن چند گرایش دیگر به آنها به دسته جدیدی از سبک های نقاشی معاصر می رسیم: 1- نقاشی آکادمیک 2- نقاشی جدید 3- نقاشی قهوه خانه ای 4- نقاشی مدرنیستی. البته نقاشی مدرن مذکور سبک ها و گرایش های مختلفی دارد و در واقع مدرن است: 4-1 نقاشی سقاخانه 4-2 نقاشی امپرسیونیسم 4- 3 کوبیسم 4-4 انتزاعی 4-5 هنر پاپ. البته گرایش های دیگری مانند اکسپرسیونیسم، رئالیسم، سوررئالیسم و ​​… نیز وجود دارد که به دلیل عدم تطابق با مقوله سبک های معماری مذکور و یا بسیار نزدیک به سبک های نقاشی فوق، از آنها چشم پوشی می کنیم.

نقاشی آکادمیک

سبک آکادمیک نقاشی دربار قاجار با اندکی تغییر عمدتاً در موضوعات در دوره رضاشاه ادامه یافت و سبک رسمی این دوره را تشکیل داد. هنرستان صنایع مستضرفه ده سال قبل از کودتای رضاخان شروع به کار کرد. در این مدرسه تعدادی نقاش و مجسمه ساز با توانایی های فنی پرورش یافتند. آنها به پیروی از کمال الملک به دنبال کمال در هنر رافائل، تیسن، روبنس و رامبراند بودند، اما در عمل راه هنر آکادمیک اروپای قرن نوزدهم را طی کردند. بنابراین آمیزه ای از طبقه گرایی سیستمی سطحی و ناتورالیسم آشکار با نوعی احساسات گرایی شبه رمانتیک در آثارشان به چشم می خورد. با این حال، تعصب در پیروی از اصول و عهدنامه های سنت طبیعت گرایی اروپایی در همه پیروان کمال الملک مشترک است; آنها از نظر دانش، توانایی فنی و انتخاب سبک و موضوع یکسان نیستند. تقریباً همه آنها روی طبیعت و منظره تک چهره، بی جان کار کرده اند. همچنین همگی به قوم نگاری تمایل نشان داده اند [12].

نقاشی جدید

هنر نقاشی در ایران قدمتی چند صد ساله دارد و آنچه در مورد این هنر می توان گفت وسعت آن به اندازه ذهن انسان است [1]. به طور کلی سبک نقاشی ایرانی در نقاشی امروزی جایگاه ویژه ای دارد و آدم می بیند که کتاب ها و آثار زیادی در این زمینه منتشر می شود. نقاش معاصر برای انطباق این هنر با جامعه امروزی سعی کرده است تا حکاکی های خود را مدرن تر جلوه دهد و سعی در جذب اکثریت مردم و ترویج این سنت نقاشی ایرانی داشته باشد.

تا پایان دوره قاجار بسیاری از قلم نویسان مقیم پایتخت و سایر شهرها نیز به نقاشی مشغول بودند.

البته آثار آنها کپی برداری ناشیانه ای از آثار مکتب اصفهان نبود. این وضعیت تا اوایل حکومت رضاشاه ادامه داشت. در این زمان، بخشی از برنامه نوسازی فرهنگی به احیای هنرهای سنتی و صنایع دستی اختصاص یافت. در نتیجه اقدامات انجام شده در این راستا، حرکت جدیدی در عرصه نقاشی آغاز شد. نقاشی جدید ذاتاً به گذشته نگاه می کند. اما هنرمندان وابسته به این جریان به طرق مختلف سعی کرده اند آثار خود را با ذائقه زمانه تطبیق دهند [12].

تابلوی جدید رسما با هادی تجویدی آغاز شد. البته حسین بهزاد را نیز از پیشکسوتان این سبک می دانند. مکتب نقاشی همیشه به موازات مکتب کمال الملک حرکت کرده و تا به امروز ادامه داشته است.

نقاشی قهوه خانه ای

برخلاف جریان های نقاشی آکادمیک و نقاشی مدرن، قهوه خانه به اصطلاح از حوزه هنر رسمی بیرون آمد.

نقاشی قهوه خانه ای نوعی نقاشی روایی است که همزمان با نهضت مشروطیت بر اساس سنت های هنر عامه و مذهبی و متاثر از طبیعت گرایی سنتی آن زمان توسط هنرمندانی که تحصیل نکرده اند خلق می شود و بارزترین جلوه های خود را در دوران پهلوی شاید بتوان قهوه خانه را خاستگاه این نوع نقاشی دانست زیرا نه تنها با نقالی (قصه گویی) ارتباط تنگاتنگی داشت، بلکه صاحبان قهوه خانه از اولین سفارش دهندگان آن بودند. اما این پرده ها علاوه بر قهوه خانه ها در عزاداری ها، مغازه ها، زورخانه ها و حمام ها آویزان می شد.

نقاشی مدرنیستی

گسترش جنگ جهانی دوم به ایران، خروج رضاشاه و برقراری مختصر آزادی های اجتماعی، فرصت هایی برای نوآوری هنری ایجاد کرد. نقاشان مدرن، مانند گردشگرانی که به یک قاره تازه کشف شده هجوم می آورند، دوست نداشتند در کنار هم ساکن شوند. کنجکاوی برانگیخته آنها را بر آن داشت تا روش‌های مختلفی را امتحان کنند، از امپرسیونیسم تا کوبیسم، از فانتزی‌های سوررئالیستی تا شکل‌بندی‌های انتزاعی. طولی نکشید که چندین فارغ التحصیل دانشکده هنرهای زیبا پس از بازگشت از یک سفر هنری به اروپا، نمونه های جدیدتری را ارائه کردند. از این زمان تا یک دهه بعد، برخورد بین گرایش های قدیم و جدید فضای هنر معاصر را فرا گرفت که در نهایت به پیروزی مدرنیست ها انجامید [12، 14].

نقاشی سقاخانه

مکتب نقاشی سقاخانه یک جریان هنری است که در دهه 90 در ایران شکل گرفت. این گروه از هنرمندان فارغ التحصیل دانشکده هنرهای تزیینی بودند که نقاشی مدرن را با نمادها و نقوش ملی- مذهبی تلفیق کردند [15]. در واقع نقاشان سبک سقاخانه همواره به فکر جهانی کردن نقاشی ایرانی با عناصر و تکنیک های ایرانی بوده اند. کریم امامی برای اولین بار از واژه سقاخانه برای توصیف آثار حسین زنده رودی استفاده کرد. تأثیر مکتب سقاخانه در هنر معاصر از نقاشی معاصر فراتر رفت و وارد خط و در واقع تلفیق خط و نقاشی شد.

نقاشی امپرسیونیستی

از آغاز نیمه دوم قرن بیستم، گروهی از نقاشان برای مخالفت با نفوذ قراردادی نقاشان آکادمی در فرانسه ظهور کردند و در مقابل رفتار خشونت آمیز و تحمیل عقاید نقاشان رسمی که دیگران را می خواستند، ایستادند. فقط به آن روش روی آورد و طبیعت را آنگونه که هست نشان داد و در نقاشی فقط به فرم و بعد توجه کرد [16]. نقاشان ایرانی مانند کاظمی و شهابی نیز تحت تأثیر این سبک هنری از این سبک در آثار خود استفاده کرده اند. در آثار اولیه کاظمی دو گرایش متفاوت به وضوح قابل تشخیص است: رئالیسم به روش امپرسیونیستی. و نوعی تصویرسازی شاعرانه متاثر از نقاشی مکتب اصفهان [5].

نقاشی کوبیسم

کوبیسم که توسط براک و پیکاسو، پاریسی و اسپانیایی ایجاد شد، بین سال‌های 1906 و 1908 در پاریس متولد شد [17]. روش های بصری و ابداعات فنی این دو نقاش ظرف چهار سال دیگر هنرمندان را به خود جذب کرد. البته هنرمندان معاصر ایران نیز به این سبک گرایش نشان دادند و به ویژه پس از انقلاب اسلامی از این سبک و گرایش های این سبک در آثار خود بسیار استفاده کرده اند.

نقاشی انتزاعی

در واقع سبکی انتزاعی است که نقاش معاصر از هیچ فرم طبیعی که در دنیای واقعی باشد استفاده نمی کند و از فرم ها، عناصر و رنگ ها به صورت استعاری استفاده می کند. در واقع هنرمند دنیای ذهنی خود را بدون تقلید از طبیعت به نمایش می گذارد. این هنر که در قرن بیستم در اروپا و تحت تاثیر آثار کاندینسکی ایجاد شد، در ایران نیز طرفداران زیادی دارد.

تنه درختان و نقاشی‌های هندسی انتزاعی مجموعه سپهری به اندازه طبیعت بی‌جان و مناظر معماری کویری او استثنایی و غیرمنتظره به نظر می‌رسند. سپهری هنرمندی متفکر، کنجکاو و کمال گرا بود. او نه از مطالعه جریان های هنری معاصر غافل شد و نه از تأمل در میراث فرهنگی و هنری شرق غافل شد. بدین ترتیب او به روشی موجز، نیمه انتزاعی و بدیهی دست می یابد که وسیله بیان مناسبی برای مکاشفات شاعرانه او در طبیعت کویری خواهد بود [15].

نقاشی پاپ آرت

پاپ آرت یک هنر محبوب نقاشی است که در اواسط قرن بیستم در انگلستان و ایالات متحده آغاز شد. پاپ آرت اغلب از فرهنگ عامه، تبلیغات کالاها و موضوعات، چه در رسانه ها و چه در محیط، تولید انبوه و گاه بنرها و نقاشی های دیواری گرفته شده است.

نتایج و بحث

مقایسه تطبیقی ​​سبک های معماری و نقاشی معاصر ایران

پس از بررسی و آشنایی با مفاهیم و ویژگی های هر یک از سبک های نقاشی و معماری معاصر، در ادامه به مقایسه این دو هنر می پردازیم.

* معماری شبه مدرنیسم ایرانی یا به قول بنی مسعود نسل اول معماران معاصر و نقاشی دانشگاهی و مکتب کمال الملک را می توان از نظر سبکی نزدیک دانست. معماری شبه مدرنیسم ایرانی سرآغاز ورود مدرنیته به هنر معماری و آغاز راه جدیدی در هنر معاصر ایران است. شباهت دیگر این است که هنرمندان هر دو رشته در خارج از کشور تحصیل کردند و بسیار تحت تأثیر جریانات هنری اروپا قرار گرفتند و سعی کردند آن را به صورت اصولی و کاربردی در هنر معاصر ایران معرفی کنند.

وارتان با استفاده از فرم‌های دایره‌ای، پنجره‌های قوسی و بالکن‌های قوسی و پنجره‌های مثلثی، تجربیات خود را از کار با معمار فرانسوی هنری ساواژ، از جمله جلوه‌های ویژه آرنو، که در کارهای ساواژ در طراحی آپارتمان‌هایش مشهور بود، به اشتراک می‌گذارد [5]. میراث وارتان را نیز می توان در عدم تقارن، رعایت اصول عقلانی و عملی، خلوص فرم ها، پنجره های افقی به سبک لوکوربوزیه، خمیدگی گوشه های ساختمان های دو گوشه، نماها و برجستگی ها و … مشاهده کرد. سطح سیمان مخلوط با رنگ های مختلف، لبه های سیمانی در بالا

از پنجره و دور ساده سقف یا به اصطلاح چفتی وارطان ​​[1]. آپارتمان جیپ ساخته هاوانسیان، یکی از معماران مشهور سبک شبه مدرنیسم ایرانی در تهران در شکل 2 ارائه شده است.

تصویر 1. ساختمان جیپ – اثر وارطان ​​هوانسیان [https://www.arel.ir/]

تصویر 2. نقاشی هفت سین – اثر حسین شیخ [https://mahfel.com/].

در شکل 2 نقاشی رنگ روغن حسین شیخ از پیروان مکتب کمال الملک را می بینیم. همانطور که مشخص است نقاشی از حالت نگارگری و مکاتب سنتی ایرانی خارج شده و بیشتر به سمت نقاشی های مدرن و رئالیستی اروپایی کشیده شده است.

پیشکسوتان نسل دوم که معماری آنها معماری محلی نامیده می شد و گروه نقاشانی که آثارشان را نقاشی سقاخانه می نامیدند، همواره درگیر کشمکش سنت و مدرنیته بودند و هر دو گروه سعی داشتند هنر غربی و مدرن اروپا را با هنر ایرانی تلفیق کنند. سنت و هنر ملی بیافریند. در نگارگری افرادی چون حسین زنده رودی و ناصر اویسی خط را با نقاشی ترکیب کردند و عناصر ایرانی و ملی را با هنر غربی تلفیق کردند و نقاشی را از حالت ناتورالیسم و ​​رئالیسم خارج کردند و کمی انتزاع کردند (شکل 3). .

در معماری همانطور که در (شکل 4) مشاهده می شود، معماری موزه فرش اثر عبدالعزیز فرمانفرماییان تلفیقی از معماری مدرن اروپایی و عناصر و نمادهای ایرانی است. در واقع نوعی معماری بین المللی با نقوش ایرانی برای نمایش معماری ایرانی در سراسر جهان است. طراحی موزه کلیتی مدرن دارد و یادآور سبک بین المللی است. تزئینات بیرونی با الهام از قاب فرش و چادرهای مشکی عشایری طراحی شده است [5].

تصویر 3. بدون عنوان – اثر ناصر اویسی [https://tehranauction.com/]

تصویر 4. موزه فرش – اثر عبدالعزیز فرمانفرماییان [http://caoi.ir/fa/]

معماری استعاری که بنی مسعود معماران این سبک را اواخر نسل دوم می نامد را می توان با نقاشی امپرسیونیستی مقایسه کرد. در نقاشی امپرسیونیستی، درخت دیگر درخت نیست و ابر و آسمان دیگر واقعی نیستند و امپرسیونیست ها سعی کردند رئالیسم را انکار کنند و از طبیعت گرایی دوری کنند. در واقع نوعی امپرسیونیسم و ​​مرگ نویسنده در این جنبش آغاز شد و شاید بتوان آن را اساس نقاشی پست مدرن و شاخه های آن دانست (شکل 5).

میرمیران معمار معاصر ایرانی در طراحی کتابخانه ملی جمهوری اسلامی به وضوح نمادگرایی و امپرسیونیسم معماران معاصر ایرانی را به نمایش می گذارد. او معتقد است که طرح باید به مفهوم و عملکرد کتابخانه بپردازد که به معنای کنار هم قرار دادن عناصر و فضاهای پراکنده و بی ارتباط با یکدیگر در سطوح افقی یا طبقات است. این تصویر که نشان دهنده هجوم نور به دل تاریکی است، در طرح کتابخانه به صورت یک سطح پیچ خورده مشکی براق است که یک شی طلایی (قفسه کتاب بسته) به شکل لوح روی آن قرار گرفته است. لوح در اشکال مختلف نماد ثبت اندیشه هاست و در فرهنگ ایرانی «لوح پاسدار» سرنوشت همه هستی از آغاز تا ابد را در خود جای داده است. لذا در این طرح فرم مذکور برای مخزن بسته کتاب و قرارگیری آن در نظر گرفته شده است. در زیر پوشش بزرگ کتابخانه، «حفاظت» [5] آن را تداعی می کند (شکل 6).

تصویر 5. بدون عنوان – اثر رضا شهابی [http://moareknejad.persianblog.ir/]

تصویر 6. کتابخانه ملی ایران – اثر هادی میرمیران [18].

سبک معماری معماران نئومدرنیسم به عنوان معماران نسل سوم را می توان با نقاشی انتزاعی یا نقاشی انتزاعی مقایسه کرد. سبکی که در برخی از نقاشی های منظوم سپهری به چشم می خورد. در (شکل 7) اوج انتزاع و نمادگرایی را می بینیم.

همانطور که گفته شد ویژگی های معماری این سبک از مصالح مدرن، حجم های نامتقارن و ساختارشکنی قالب های تعریف شده است. از طرفی در این سبک روح معماری برای خود معماری در آثار معماران آن به چشم می خورد.

همانطور که در (شکل 8) می بینیم، این سبک به مراتب بیشتر از سبک های معاصر قبلی ساختارشکن است و می توان نوعی انتزاع را در آن مشاهده کرد.

شکل 7. بدون عنوان – نوشته سهراب سپهری [https://anjoman.tebyan.net/]

شکل 8. نمایشگاه انبار و مبلمان – محمد مجیدی [http://memarinews.com/]

سبک نقاشی کوبیست پیکاسو که در ایران نیز بسیار رایج است، از یک سو با معماری تکنولوژیک و از سوی دیگر با سبک معماری لوکوربوزیه که برای معماران شبه مدرنیست ایرانی اهمیت داشت مقایسه می شود. یکی از ویژگی های نقاشی کوبیسم کلاژ است که البته در مدارس ایران بسیار رواج دارد

و دانشکده های معماری یعنی اضافه کردن تکه‌های کاغذ به رنگ و خط و برجسته کردن سطح نقاشی. گاهی اوقات در این سبک حتی رنگ ها کمی برجسته تر به کار می روند. در واقع نشان دادن ابزار نقاشی در نقاشی (شکل 9). در معماری تکنولوژیک، معمار گاهی سازه مورد استفاده را به صورت کاربردی و گاهی برای نمای ساختمان نشان می دهد. در واقع می توان نوعی کلاژ را در معماری مشاهده کرد (شکل 10).

همانطور که انیشتین زمان را کشف کرد، پیکاسو زمان را وارد نقاشی کرد و لوکوربوزیه زمان را وارد معماری کرد. قرار دادن منحنی ها در مقابل گوشه های سمت راست، سفت و سخت در مقابل گوشه های شفاف، دیدگاه لوکوربوزیه را آمیخته ای از حس و انتزاع کرده است. او این رویکرد را از کوبیسم آموخته بود، نه تنها از زبان بصری آن، بلکه از نظم پرآشوبی که به جهان آورده بود.

تصویر 9. کوبیسم برجسته – اثر شبنم جوانی [http://www.rangberang.com/Page/Default]

تصویر 10. پردیس سینمایی پارک ملت – دانشمیر و آسپریدونوف [https://mihanbana.com/]

همانطور که گفته شد معماری تاریخی کپی برداری دقیق از معماری اصیل ایرانی است با این تفاوت که ساختار کار مدرن شده است. در نقاشی قهوه خانه ای می بینیم که تابلو با رنگ های صنعتی و مدرن بر روی دیوار قهوه خانه ها و با سبک نقاشی های مکاتب گذشته ایران نقاشی شده است. البته می توان معماری تاریخی را با سبک نقاشی که در هنر معاصر به آن نقاشی مدرن می گویند، مقایسه کرد. البته لازم به ذکر است که معماری تاریخی پس از انقلاب رواج بیشتری یافته است، اما نقاشی قهوه خانه ای و نقاشی جدید قدیمی تر است (تصویر 11 و 12).

تصویر 11. نقاشی قهوه خانه ای [12]

تصویر 12. معماری اقتباس شده از تاریخ [https://mapio.net/pic/p-38905519/]

به راحتی می توان شباهتی بین نقاشی پاپ آرت و گرایش های پوپولیستی در معماری معاصر ایران یافت. همانطور که از نام آن مشخص است، هر دو سبک سعی در جلب رضایت مشتری دارند و به نوعی شخصیت محبوب دارند. هر دو سبک در تولید انبوه امتحان می شوند، یکی در ساخت و ساز و دیگری در تبلیغات. شاید در این دو سبک کمتر به اصل هنر و تعریف هنر توجه شود و بیشتر به نیاز کارفرما به ساخت سازه یا طراحی تابلو توجه شود (تصویر 13 و 14).

تصویر 13. معماری محبوب [https://www.arel.ir/]

تصویر 14. نقاشی پاپ آرت [https://www.namehnews.com/]

نتیجه

پس از بررسی سبک های معماری و نقاشی در هنر معاصر ایران و شناخت مفاهیم سبک ها و ویژگی های مفهومی و عملکردی آنها و مقایسه تطبیقی ​​سبک های این دو هنر، نتایج مفهومی و کاربردی به دست آمد. به طور کلی در آغاز مدرنیته و ورود مدرنیته به هنر معاصر ایران می توان نقش سیاست و حکومت پهلوی، جنبش های مردمی آن دوره و غرب گرایی را هم برای هنر یکسان و هم تقریباً همزمان در نظر گرفت که به شکل گیری منجر شد. نقاشی دانشگاهی و معماری شبه مدرن ایرانی. روند مدرنیته و تضاد سنت و مدرنیته در ایران معاصر، چه در نقاشی و چه در معماری، منجر به شکل‌گیری سبک‌هایی شد که البته از نظر دوره زمانی متفاوت هستند. از نظر ویژگی های کارکردی در هر دو هنر، می توان گفت سبک هایی را که با یکدیگر تطبیق داده اند، از نظر شیوه ساخت و ارائه و دیدگاه ها و ایده های پشت کارشان، می توان نزدیک دانست. با این تفاوت که این ایده ها در نقاشی با ابزار مخصوص این هنر و در معماری با متریال های خاص اجرا می شود. به طور کلی به دلیل نزدیکی و ارتباط بین نقاشی و معماری (معماران زیادی هستند که نقاش هم هستند)، سبک های این دو در هنر معاصر ایران در دوره های زمانی مختلف به یکدیگر نزدیک است. جدول 1 خلاصه ای از نتایج به دست آمده در رابطه با این دو هنر را نشان می دهد. در نهایت نویسنده پیشنهاد می کند برای ادامه تحقیقات در این زمینه، تحقیقات دقیق تری در مورد سایر مفاهیم معماری و نقاشی و همچنین معماری با هنرهای دیگر انجام شود.

نویسندگان مقاله: سینا ستاری ساربانقلی1و سیروس جمالی2

1 دانشجوی دکتری معماری، گروه معماری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تبریز، تبریز، ایران

۲- استادیار گروه شهرسازی، گروه معماری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تبریز، تبریز، ایران

PII: S238315532100004-10

DOI: https://dx.doi.org/10.54203/jaas.2021.5

منافع رقابتی

نویسنده اعلام می کند که هیچ علاقه رقابتی وجود ندارد.

منابع

[1]. قبادیان وی (1394). سبک‌شناسی و مبانی نظری در معماری معاصر ایران.

موسسه علوم معماری تهران. Google Scholar

[2]. آرناسون اچ اچ (1977). تاریخ هنر مدرن: نقاشی، مجسمه سازی. هری N. آدامز، گنجانده شده است. Google Scholar

[3]. شاد قزوینی پ.(1390). بررسی مدرنیته در نقاشی معاصر ایران، مجله جلوه هنر،

[4]. روزنامه شرق: بخش تصویری، شماره 1049، 1389.

[5]. بنی مسعود ع (۱۳۸۸). معماری معاصر ایران، انتشارات معماری قرن.

[6]. حسینی الف (1390). تبیین و تدوین روندهای معماری معاصر ایران پس از انقلاب اسلامی، مجله هویت شهر،

[7]. قبادیان وی (1394). مبانی و مفاهیم در معماری معاصر غرب، انتشارات دفتر مطالعات فرهنگی.

[8]. وکیل زاده ابراهیمی، غ. (2012). ایده ها و فرم ها، کتاب ماه کتاب هنر.

[9]. سیحون ای (1967). سخنرانی درباره معماری از: مهندس هوشنگ سیحون، مجله نگین، ۱۳۴۶.

[10]. حائری م (1375). معماری معاصر، معماری مدرن، ساخت و ساز، مجله گفتگو.

[11]. تقابنی ع.(1387). علل گرایش های پوپولیستی در معماری معاصر ایران، پایان نامه دکتری. دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات

[12]. پاکباز، ر (1392). نقاشی ایران از دیرباز تا امروز، انتشارات زرین و سیمین.

[13]. جوکار جی (2006). روش های نقاشی در رشته هنر و نقاشی، انتشارات فرهنگستان هنر.

[14]. اسماعیل زاده، غ. (2013). آموزش نقاشی ایرانی (نقاشی)، انتشارات یساوولی،

[15]. عابدوست ح، کاظم پور ز. (1388). جامعه شناسی دانشکده نقاشی سقاخانه. کتاب ماهه هنر. 144:48-57. Google Scholar

[16]. الکساندریان، پی (2009). چشم اندازهای امپرسیونیسم، ترجمه پرویز رضایی، انتشارات توس.

[17]. کوپر، دی (2011). تاریخ کوبیسم، ترجمه محسن کرامتی، انتشارات نگاه.

[18]. اعتصام ع، فرمهینی فراهانی ر، اقبالی ر (1392). سیر تحولات رسمی در طراحی معماری بناهای فرهنگی در معماری معاصر ایران، مجله شهر هویت.